اي ميوه ي ممنوعه ام
من همچو آدم جد خود
گشتم اسير زلف تو
من شهد شيرين لبت
از دست دريا مي چشم
چشمان تو افسون گر است
هر لحظه افسون مي کند
مسحورم از چشمان تو
مست از رخ زيباي تو
مدهوشم از خال لبت
اي ميوه ي ممنوعه ام.
#جوادتبريزي
درباره این سایت